چقدر زیباست زمانی که دو شریک زندگی آن هم طراح و فتوشاپیست حرفهای در کنار هم دست به کاری زیبا میزنند و تصاویری از زندگی زناشویی خلق میکنند و آن هم با قدرت فتوشاپ و قدرت والای فتوشاپ را به چشمان جهانیان میاورند اینان تد و سارا لارنس هستند که خالق این تصاویر زیبا هستند.
واقعا این تصاویر لذت یک بار دیدن رو دارد وحتی نمایش برای دوستان!
به گزارش پلیس معاون کلانتر یکی از شهرهای ایالت متحده آمریکا پس از ضرب و شتم پسرش به دلیل تجاوز جنسی به همسرش توسط پلیس دستگیر شد
به گزارش پلیس معاون کلانتر یکی از شهرهای ایالت متحده آمریکا پس از ضرب و شتم پسرش به دلیل تجاوز جنسی به همسرش توسط پلیس دستگیر شد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از رویترز در پی استفاده بیش از حد مشروبات الکلی توسط معاون کلانتر یکی از شهرهای ایالت یوتا واقع در ایالت متحده آمریکا کنترل رفتار خود را از دست داده و پس از ضرب و شتم و تهدید با اسلحه همسر پسرش را مورد تجاوز جنسی قرار داد.
به گزارش این خبرنگاری پس از بازگشت تیموتی جان بریور تنها پسر کلانتر شهر به منظور رفتن به ماهیگیری به دنبال همسر خود وارد اتاقش می شود که به صحنه ای فجیح روبرو می شود.
پس از ضرب و شتم پدر خود که وی را از اقدام وجیح خود غافلگیر کرده بود پدرش از وی به دلیل تهمت ناروا زدن در اداره پلیس شکایت کرد. هنگامی که پسر در مقابل بازرس پرونده قرار گرفت حرفی برای زدن نداشت و اظهارات پدرش را پذیرفت.
اما در نهایت حضور خبرنگاران هنگام نزاع پدر و پسر در مقابل اداره پلیس بعد از دستگیری تیموتی مانع از کتمان حقیقت از سوی معاون کلانتر شد و برگی دیگر از رسوایی پلیس ایالتی آمریکا را رقم زد.
این دختر که تازه متوجه شده بود چه بلایی به سرش آمده است تلاش کرد تا از آن خانه جهنمی فرار کند اما تلاش های او بی فایده بود و پسری که خود را شیفته او نشان می داد چهره واقعی اش را نمایان کرد. این پسر به مدت ۳ شبانه روز دختر نوجوان را مورد آزار و اذیت قرار داد.
دختر ۱۲ ساله ای که ۷۲ ساعت در مخفیگاه جوان آدمربا مورد آزار قرار گرفته بود با تلاش پلیس جنایی آگاهی خراسان رضوی آزاد و متهم به آدم ربایی نیز در چنگ قانون گرفتار شد.
چندی قبل خانواده ای که اهل یکی از شهرهای غربی کشور هستند برای مسافرت به مشهد آمدند اما در این میان دختر ۱۲ ساله که هیکل درشتی داشت در خیابان با پسر جوانی آشنا شد. آشنایی خیابانی آن ها به رد و بدل کردن شماره تلفن انجامید و آنها از این طریق با یکدیگر در تماس بودند.
پسر جوان با توسل به حیله و نیرنگ و ابراز احساسات دروغین، این دختر را شیفته خود کرد تا آن که خانواده وی پس از اتمام مسافرت به شهر خود بازگشتند اما جوان ۲۳ ساله که فکر می کرد طعمه مناسبی گیر آورده است، هم چنان با دختر ۱۲ ساله تماس می گرفت تا این که موفق شد او را به بهانه ازدواج از شهر خود فراری دهد.
دختر یاد شده نیز غافل از این که چه عاقبت خطرناکی در انتظار اوست همه ماجرا را از پدر و مادرش پنهان کرد و در حالی که فریب حرف های پوچ و احساسی پسر شیطان صفت را خورده بود با برداشتن مقداری طلا، پول و شناسنامه اش و به امید ازدواج با این جوان دوباره راهی مشهد شد.
پسر ۲۳ ساله که با او در محلی قرار گذاشته بود به دیدن او رفت و با بیان این که در حال اتمام دوران تحصیلات تکمیلی است دختر نوجوان را به مخفی گاه خود که منزل یکی از بستگانش بود برد و او را در آن جا زندانی کرد. این دختر که تازه متوجه شده بود چه بلایی به سرش آمده است تلاش کرد تا از آن خانه جهنمی فرار کند اما تلاش های او بی فایده بود و پسری که خود را شیفته او نشان می داد چهره واقعی اش را نمایان کرد. این پسر به مدت ۳ شبانه روز دختر نوجوان را مورد آزار و اذیت قرار داد.
از سوی دیگر خانواده او که متوجه ماجرای فرار او شده بودند و با توجه به تماس های مشکوکی که از مشهد با دخترشان برقرار می شد این احتمال را دادند که ممکن است دخترشان به مشهد آمده باشد بنابراین پدر وی با مراجعه به پلیس آگاهی خراسان رضوی ماجرای گم شدن دخترش را اطلاع داد و از پلیس تقاضای کمک کرد.
رد پای دختر در مشهد رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی با بیان این مطلب گفت: در پی اعلام شکایت پدر دختر ۱۲ساله تیمی از کارآگاهان شعبه جنایی آگاهی مامور پی گیری این پرونده شدند و با توجه به اظهارات خانواده این دختر به سرنخ هایی دست یافتند که نشان می داد دختر ۱۲ ساله چند روز قبل وارد مشهد شده است.
سرهنگ ماشاءا… صادقی افزود: با پی گیری سرنخ ها و استفاده از شیوه های فنی، ماموران آگاهی موفق شدند با شناسایی جوان ۲۳ ساله، محل اختفای دختر نوجوان را نیز پیدا کنند.
وی افزود اما وقتی ماموران به محل زندانی شدن دختر که منزل یکی از بستگان متهم بود رفتند او با اطلاع از این که پلیس به دنبال اوست با رها کردن دختر نوجوان از محل فرار کرده بود.
دستگیری در نیشابور رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی تصریح کرد: با رها شدن دختر نوجوان که به مدت ۳ شبانه روز مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود تلاش پلیس آگاهی برای دستگیری متهم فراری پرونده آغاز شد تا آن که کارآگاهان موفق شدند او را در نیشابور ردیابی و دستگیر کنند. وی گفت: متهم به آدم ربایی که ۲۴ ساعت بعد از اعلام شکایت دستگیر شده بود در بازجویی های انجام شده به اغفال دختر ۱۲ ساله، سرقت طلا و زندانی کردن او به مدت ۳ شبانه روز و هم چنین آزار و اذیت وی اعتراف کرد. سرهنگ صادقی با ابراز تاسف از این حادثه بار دیگر به خانواده ها توصیه کرد: مراقب دوستی های خیابانی فرزندانشان باشند و به آن ها چگونگی و نحوه برخورد با افراد ناشناس را آموزش دهند چرا که مجرمان از هر غفلتی برای ارتکاب جرم استفاده می کنند.
مردی که اسیر وسوسه شیطانی شد و دختر جویای کار را در شمال غرب تهران از پا درآورد دیروز در دادگاه کیفری پایتخت، محاکمه شد.
به گزارش شرق؛ ظهر هفتم مهر پارسال یک زن جوان با پلیس ۱۱۰ تهران بزرگ تماس گرفت و گفت جنازه ای در برج…. شهرک نفت رها شده است. سپس افسران کلانتری ۱۴۰ باغ فیض به سرعت دست به کار شدند و به برج موردنظر رفتند. آنان با دیدن پیکر دختری که سر و صورتش زخمی بود ماجرا را با کشیک وقت دادسرای ناحیه ۲۷ در میان گذاشتند. بدین ترتیب بازپرس «حسین روشن» و پلیس دایره دهم آگاهی مرکز، رسیدگی قضایی – پلیسی به پرونده را در دستور کارشان قرار دادند و جنازه به پزشکی قانونی فرستاده شد.
کارآگاهان در نخستین گام به بررسی دقیق فیلم دوربین های مداربسته برج پرداختند و مشخص شد دختر نگونبخت، ساعت ۰۲/۱۱ دقیقه همان روز به همراه مرد ۳۱ – ۳۰ ساله ای وارد آنجا شده بود. با افشای این موضوع، ساکنان برج نیز فیلم دوربین های مداربسته را دیدند و «رضا- ح» را شناسایی کردند.
این مرد ۳۰ ساله چندی پیش در برج، سرایداری می کرد اما فعالیتش، تداوم نداشت. پلیس در ادامه تحقیق میدانی پی برد «رضا» در یک فروشگاه موادغذایی در دره «فرحزاد» کارگری می کند و شب ها، نگهبان یک فروشگاه دیگر در «مجیدیه» است.
با شناسایی محل کار متهم فراری و کنترل نامحسوس، سرانجام وی در «مجیدیه» ردیابی و دستگیر شد. «رضا» که در بازجویی مقدماتی، خود را بی گناه می خواند با دیدن فیلم دوربین مداربسته برج، چاره ای جز بیان حقیقت ندید: «هفتم مهر بود که یک دختر تنها برای پرسیدن آدرس شرکت کاریابی به سوپرمارکتی که در آن کار می کردم آمد. شرکت کاریابی، روبه روی سوپرمارکت بود و آدرس را به او دادم. چند دقیقه بعد همان دختر خوش برخورد از شرکت خارج شد و دوباره به سراغم آمد.»
وی افزود: «دختر تنها از بیکاری گلایه می کرد که به یاد یکی از بستگانم افتادم که به دنبال خدمتکار بود. به آن دختر، پیشنهاد کار در یکی از برج های شهرک نفت را دادم و با هم به راه افتادیم. در برج، موضوع را به فامیلم گفتم اما جواب مثبت نداد.»
«رضا» ادامه داد: «به همراه آن دختر، سوار آسانسور شده بودیم که ناگهان اسیر وسوسه شیطانی شدم و به جای آنکه دکمه همکف را بزنم، منفی سه را فشردم. دختر دم بخت که از نقشه من باخبر شده بود داد و بیداد کرد و درگیر شدیم. من ابتدا او را مورد آزار و اذیت قرار دادم و با دیدن داد و فریاد های بیش از حدش ؛ سر او را محکم به بدنه آسانسور زدم که بیهوش شد و روی زمین افتاد. در حالی که به شدت ترسیده بودم چند ضربه دیگر به سر او زدم. پس از اطمینان از مرگش به سرعت فرار کردم اما …»
پرونده در شعبه سوم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران تحت رسیدگی قضایی قرار گرفت و مرد جنایتکار با صدور بازداشت موقت، زندانی شد. به دنبال بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در نشست رسیدگی به این ماجرا که دیروز به ریاست قاضی «محمدی کشکولی» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد ابتدا روشن- نماینده دادستان- کیفرخواست را خواند.
سپس خانواده داغدار در جایگاه ویژه ایستاد و برای «رضا» اشد مجازات خواست. نوبت دفاع به مرد عصیانگر که رسید یک بار دیگر جنایت را گردن گرفت: «وقتی دختر جوان به همراه من سوار آسانسور شد چشمش به کیف پولی افتاد که در دست من بود. او از من مقداری پول خواست تا خرج زندگی اش کند. با شنیدن آن تقاضا، حرف هایی زدم که منجر به سوءتفاهم و ناراحتی دختر جویای کار شد. من اما قصد آزار او را نداشتم.»
در پایان این نشست، هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد تا رای صادر کند.
تحقیقات بعدی پلیس نشان داد این دختر جوان، دانشجویی است که خانوادهاش از مفقود شدن او خبردادهبودند. او چندماه قبل با نیما آشنا شده بود و در این مدت با او رابطه داشت اما دوستان نیما را نمیشناخت.
سه مرد جوان که متهم می باشند دختری را ربوده، مورد آزار قرار داده و به قتل رساندهاند با اعلام رضایت اولیایدم برائ محاکمه به لحاظ جنبه عمومی جرم، پای میز محاکمه رفتند!
این سه جوان متهم می باشند سال۸۷ دختر جوانی به نام «سحر» را در منطقه ملارد شهریار به قتل رساندهاند. این پرونده زمانی تشکیل شد که ماموران پلیس از طریق پرستارانی در بیمارستان ملارد در جریان مرگ دختری قرار گرفتند که به سبب آزار جنسی و مسمومیت دارویی جانش را از دست دادهبود. پرستاران به پلیس گفتند سه پسر جوان این دختر را به بیمارستان آوردند و هنوز هم خارج ایستادهاند.
سه جوان که نیما، بابک و حامد نام دارند بازداشت شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند. نیما در تحقیقات گفت: من با سحر آشنا شدم و او را به باغی در حوالی ملارد بردم. دو دوستم هم آنجا بودند. ما به دختر جوان مقدار بسیاری قرص خوراندیم و او را مورد آزار جنسی قرار دادیم. قصدمان این نبود، او را بکشیم فقط میخواستیم با او رابطه داشته باشیم.
تحقیقات بعدی پلیس نشان داد این دختر جوان، دانشجویی است که خانوادهاش از مفقود شدن او خبردادهبودند. او چندماه قبل با نیما آشنا شده بود و در این مدت با او رابطه داشت اما دوستان نیما را نمیشناخت.
بنابراین اطلاعات، ماموران دو متهم دیگر را هم مورد بازجویی قرار دادند. حامد متهم ردیف دوم تایید کرد با مقتول رابطه داشت. او گفت: «ما سه نفر ۱۸ ساعت این دختر را مورد آزار جنسی قرار دادیم و به او دیازپام خوراندیم تا نتواند حرکت کند. بعد که بدحال شد ترسیدیم، بمیرد به همین سبب سریع او را به بیمارستان بردیم.»
گزارش پزشکی قانونی گره دیگر این پرونده را گشود و متخصصان اعلام کردند تجاوز به این دختر به عنف بوده است. متخصصان همچنین عنوان کردند دختر جوان به دو سبب مسمومیت دارویی و تجاوزات پیدرپی جان خود را از دست دادهاست. بنابراین پرونده تکمیل و برائ رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستادهشد.
روز قبل در ابتدای جلسه محاکمه بعد از اینکه کاکولی نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و گزارشی از پرونده ارایه کرد، اعلام کرد با توجه به اعلام گذشت اولیایدم درخصوص قصاص، دادستانی درخواست مجازات متهمان به لحاظ جنبه عمومی جرم را دارد.
کاکولی گفت: بنابر اطلاعات و مدارکی که در پرونده است متهمان با کشاندن سحر دختر دانشجو به داخل باغی در ملارد شهریار او را ساعات طولانی مورد آزار جنسی قرار دادند. آنها سپس با خوراندن دارو به متهم او را مسموم کرده و به قتل رساندهاند. از آنجایی که اولیایدم اعلام رضایت کردهاند و جنبه خصوصی جرم منتفی شدهاست به نمایندگی از سوی دادستان بر اساس ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی و به سبب بیمتجری برائ متهمان درخواست صدور حکم مجازات دارم.
در ادامه نیما متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد. او اتهام مشارکت در قتل را رد کرد و گفت: من نقشی در قتل نداشتم. چندماهی میشد که یکی از دوستانم شماره من را به سحر دادهبود چندین بار او را دیدم و با هم رابطه دوستانهای برقرار کردیم بعد از طریق دوستم متوجه شدم سحر قصد ازدواج با من را دارد. او به دوستم گفتهبود میخواهد به من پیشنهاد ازدواج بدهد و بسیار از من خوشاش میآید اما من چندان به او علاقهمند نبودم تا اینکه روز اتفاق پیشنهاد دادم به اتفاق سحر و دو دوستم حامد و بابک به باغی برویم در آنجا به سحر پیشنهاد دادیم با او رابطه داشته باشیم و سحر هم قبول کرد. او خودش به این رابطه راضی بود. قرصهای دیازپام را هم خودش خورد و ما هیچ نقشی در خوراندن قرصها نداشتیم به همین سبب هم قتل سحر را قبول ندارم. هر آنچه من و دوستانم در اداره پلیس گفتیم تحت فشار بودهاست و این گفتهها را قبول نداریم.
در ادامه متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد او هم اتهامش را رد کرد و گفت: قبول دارم بارها و بارها با سحر رابطه داشتم و ساعات طولانی در باغ بودیم اما او خودش راضی به این کار بود و من اصلا نمیدانم چرا قرصهای دیازپام را میخورد. ما قصدی برائ کشتن او نداشتیم و اگر میخواستیم سحر بمیرد به جای اینکه او را به بیمارستان ببریم و سعی کنیم نجاتش دهیم، رهایش میکردیم تا همانجا جان بدهد و بعد هم جسد را سر به نیست میکردیم. ما هیچ قصدی برائ قتل او نداشتیم.
در ادامه متهم ردیف سوم در جایگاه حاضر شد. او هم اتهام را رد کرد و گفتههای دو متهم دیگر را مورد تایید قرار داد. سپس وکلای متهمان در جایگاه حاضر شدند و دفاعیات خود را ارایه کردند.
با پایان یافتن جلسه محاکمه هیات قضات برائ صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
او به من گفت مجرد است. از آن به بعد با هم رابطه دوستانه داشتیم و او چند مرتبهای نیز به خانهام آمد. بعد از مدتی این فکر به سرم زد که از رابطهام با مهسا فیلمبرداری و به این ترتیب از او اخاذی کنم.
پرونده مردی که متهم است بعد از برقراری رابطه با زنی متاهل از او فیلمبرداری و اخاذی کرده است به دادگاه ارسال شد. چندی قبل مردی به پلیس آگاهی شیراز رفت و طی شکایتی به ماموران گفت: «مدتی است مردی مزاحم همسرم مهسا میشود و قصد دارد از او اخاذی کند برای همین تصمیم گرفتم از وی شکایت کنم.» این مرد توضیح داد: «مدتی قبل وقتی متوجه پریشانی همسرم شدم علتش را از او پرسیدم و وی هم ماجرای مزاحم ناشناس را تعریف کرد. همسرم چندی پیش گوشی موبایلش را در تاکسی جا گذاشت و احتمال میدهم آن
مرد از داخل گوشی عکسهایی را از همسرم به دست آورده و میخواهد با استفاده از همانها اخاذی کند.
من اوایل به مهسا توصیه میکردم به تهدیدهای فرد ناشناس اهمیت ندهد و موضوع را جدی نگیرد اما آن غریبه دستبردار نیست و خیال ندارد به مزاحمتهایش پایان بدهد.» ماموران وقتی تحقیقاتشان را در این رابطه آغاز کردند متوجه شدند ماجرا به چند عکس محدود نمیشود و متهم از زن جوان فیلمی غیراخلاقی در اختیار دارد و حتی یک نمونه از آن را برای مهسا ارسال کرده است.
افشای این موضوع سبب شد مهسا تحت بازجویی قرار بگیرد و کارآگاهان با توجه به اطلاعاتی که وی ارایه داد توانستند مرد اخاذ را که میثم نام دارد به دام بیندازند. میثم در بازجوییها به جرمش اقرار کرد و گفت: «پنج سال قبل به طور اتفاقی با مهسا آشنا شدم.
او به من گفت مجرد است. از آن به بعد با هم رابطه دوستانه داشتیم و او چند مرتبهای نیز به خانهام آمد. بعد از مدتی این فکر به سرم زد که از رابطهام با مهسا فیلمبرداری و به این ترتیب از او اخاذی کنم.
برای همین در خانهام دوربین مداربسته کار گذاشتم. روزی که به صورت مخفیانه فیلمبرداری میکردم مهسا متوجه موضوع شد اما حرفی نزد.»متهم در ادامه اعترافاتش گفت: «چندی قبل مهسا به رابطهاش با من پایان داد.
همان موقع بود که فهمیدم او متاهل است و به این نتیجه رسیدم که وقت اجرای نقشهام فرارسیده به همین دلیل از آن فیلم یک نمونه را برای مهسا فرستادم و گفتم اگر پول ندهد فیلم را تکثیر میکنم و همهچیز را با شوهرش درمیان میگذارم. با تهدیدهایی که انجام دادم، توانستم او را تسلیم کنم و چندمیلیون تومانی به جیب بزنم اما این مبلغ برایم کافی نبود و تصور میکردم مهسا برای حفظ آبرویش بازهم راضی میشود به من باج بدهد به همین دلیل به تهدیدهایم ادامه دادم. »ماموران بعد از ثبت اعترافات این متهم بار دیگر به بازجویی از مهسا پرداختند. او به داشتن رابطه با میثم اعتراف کرد اما گفت: «من از موضوع دوربین مداربسته و فیلمبرداری بیاطلاع بودم.» اکنون با تکمیل تحقیقات مقدماتی پرونده برای رسیدگی در اختیار قضات دادگاه قرار گرفته است و متهم بهزودی محاکمه خواهد شد.
بافتن مو به شکل هاله چهره را خیلی معصوم و زیبا جلوه میدهد. اخیراً بسیاری از هنرپیشه های هالیوود به این مدل موی زیبا و ساده روی آوردن. این مدل حتی برای شب عروسی هم مناسب و زیباست.
اول موها را از فرق سر به دو دسته تقسیم کنید و با کلیپس یا کش در کنار سر ببندید.
بعد از یک طرف مثلا سمت راست شروع کنید و یک تکه از موها رو به سه قسمت تقسیم کنید. حالا درست مثل بافت موی فرانسوی ولی از پشت سر به طرف جلو شروع به بافتن کنید.
وقتی از پیشانی گذشتید و به طرف دیگر سر رسیدید از موهای جم شده در آن طرف سر استفاده کرده و کم کم به بافت اضافه کنید تا دوباره به پائین سر برسید.
انتهای موها را به حالت عادی ببافید. اگر موهای کوتاه دارید میتونید از اکستنشن در لابلای موها استفاده کنید.
در آخر انتهای بافته شده را با سنجاق روی سر محکم کنید و تافت بزنید.